مقایسه اقتصاد آزاد و اقتصاد دولتی با طعم دیکتاتوری در آمریکای لاتین
تموز- حمیدرضا راستگو: آمریکای لاتین سرزمین انقلاب و کودتاهاست. در این سرزمین یا باید پارتیزانی چپ بود یا ژنرالی راست. یا باید فیدل کاسترو بود و یا آگوستو پینوشه. گویی راه متعادل تری وجود ندارد. این سرزمین را میتوان سرزمین تضادها نامگذاری کرد چون مردم همان قدر که برای پارتیزان های انقلابی هورا می کشند، برای ژنرال های نظامی هم هورا می کشند. در روزگاری که اقتصاد حرف اول را در جهان میزند بررسی اقتصاد دو کشور در این بخش از جهان به خوبی میتواند تقابل اقتصاد آزاد و سوسیالیستی را به نمایش بگذارد.
در اواخر دهه 60 میلادی اقتصاد شیلی وارد دوره ای جدید از رشد شده بود تا آلنده مارکسیست و سوسیالیست به قدرت رسید. در دوران آلنده وضعیت اقتصادی شیلی برآشفت. آلنده که با رای مردم به ریاست جمهوری رسیده بود تلاش های گسترده ای در جهت بازسازی اقتصاد تضعیف شده شیلی انجام داد که طی آن برنامه جنجال برانگیزی به نام “راهی به سوی سوسیالیسم ” را پیش گرفت. در راستای این اقدام تمامی صنایع به خصوص معادن مس را که منبع اصلی درآمد شیلی بود و 50 درصد صادرات این کشور را شامل می شد را ملی کرد. اگر چه در سال اول حکومت او نرخ رشد اقتصادی به 8/6 درصد و نرخ بیکاری به 3/6 درصد رسید اما در سال دوم تورم چند صد درصدی را تجربه کرد به طوری که کمبود موادغذایی از قفسه های خالی مغازه ها مشهود بود و بازار سیاه نیز رونق گرفته بود. به طور کل می توان گفت که آلنده اقتصاد شیلی را ویران و فاجعه اقتصادی به بار آورد که سبب کسری بودجه، بدهی خارجی، تورم بالا و کاهش ارزش پول ملی شیلی شد. در سال 1973 ژنرال آگوستو پینوشه با کودتای حمایت شده توسط آمریکا دولت آلنده سوسیالیست را سرنگون کرد و به مدت 17 سال در قدرت باقی ماند. بالاترین تخمینی که حتی توسط مخالفین وی از کشته شدگان کودتای او زده می شود حدود 3065 نفر برآورد می شود که بسیار کمتر از آنچه که عامه مردم در مورد این کودتا و قربانیان آن می پندارند است.
نجات با پسران شیکاگو
در سال های ابتدایی حکومت پینوشه شاخص های اقتصادی وضعیت مطلوبی نداشتند به طوری که بیکاری در سال 1973 از 4/4 درصد به 9/19 درصد در سال 1976 رسید. بانک ها ناسالم بودند و پول شیلی شدیدا وابسته به دلار آمریکا بود اما پینوشه در همین سال ها تورم را از 1000 درصد به 10 درصد رساند که کار ساده ای نبود. پینوشه همواره در سخنرانی های خود اعلام می کرد که قصد دارد شیلی را نه به عنوان ملتی کارگر بلکه به ملتی کارآفرین تبدیل کند. به پینوشه تحت تاثیر و نفوذ سیاست ها و نظریه های پولی میلتون فریدمن استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو قرار داشت که بعدها این مدل اقتصادی به نام “پسران شیکاگو” شهرت یافت. پینوشه دوره ای از آزادسازی و خصوصی سازی اقتصادی را آغاز کرد. قانون حداقل دستمزدها را حذف و حقوق اتحادیه های تجاری را ملغی کرد. نظام پرداخت حقوق بازنشستگی، صنایع دولتی و بانک ها را خصوصی کرد و مالیات بر ثروت و درآمد را کاهش داد همچنین در گزارشی از روزنامه دنیای اقتصاد ذکر شده است که پینوشه تعرفه های سنگین بر تجارت خارجی را برداشت. اقتصاد متنوع و وابستگی به مس کم شد و اقتصاد به سمت صنایع سبک و فناوری پیشرفته حرکت کرد. بودجه رفاه اجتماعی طی دوره اصلاحات پینوشه افزایش یافت.
معجزه شیلی
صنایع فولاد ،کود شیمیایی و هواپیمایی و سایر شرکت های دولتی را فروخت اگر چه این جریان با فساد همراه بود اما در مجموع یک قدم روبه جلو در راستای اقصاد آزاد و غیردولتی محسوب می شد. همچنین نرخ بهره توسط بانک ها آزاد شد و سرکوب مالی جای خود را به آزادسازی مالی داد. دولت شیلی در سال 1983 سیستم بانکی را در اختیار گرفت تا از سقوط آن جلوگیری کند اما بعدها به بخش خصوصی واگذار کرد در نتیجه دولت پینوشه توانست به طرز قابل قبولی سیاست اصلاحی بازار آزاد را به اجرا بگذارد و جلوی تورم و فروپاشی اقتصاد را بگیرد البته بیشتر عملکرد برتر اقتصادی شیلی زمانی به دست آمد که پینوشه از صحنه قدرت خارج شده بود اما این رشد از سال های حکومت وی نشات می گرفت. جانشینان چپ گرا و میانه رو پینوشه تقریبا سیاست های اقتصادی وی را ادامه دادند. میلتون فریدمن که خود حامی و مشوق این سیاست ها بود در جمعی گفته بود:«آزادی اقتصادی مقدمه آزادی سیاسی است اما آزادی سیاسی می تواند نابود کننده آزادی اقتصادی باشد زیرا ممکن است دموکراسی به مداخله بیشتر دولت بینجامد.» زمانی که فریدمن به شیلی سفر کرده بود تا آثار و نتایج افکار و روش های اقتصادی خود را مشاهده کند از رونق اقتصادی شیلی شگفت زده شده و از آن به عنوان “معجزه شیلی”یاد کرد. پیشرفت اقتصاد شیلی به گونه ای بود که حتی احمد توکلی نماینده اصولگرای ادوار مجلس نیز در ایران در ستایش مدل اقتصادی شیلی در مورد بهره گیری از الگوی پینوشه برای واگذاری پروژه به نیروهای مسلح به دولت پیشنهاداتی داده بود. در سال 2004 شیلی به عنوان نمونه موفق اقتصادی با رشد صادرات و تولید ناخالص ملی بالا در جهان مطرح شد و امروزه به خاطر سیاست های اقتصاد آزاد پینوشه بهترین اقتصاد را در میان تمام کشورهای آمریکای جنوبی دارد و مردمش بهترین رفاه را در میان این کشور ها برخوردار هستند.در ضمن در سال 1990 و همزمان با فروپاشی بلوک شرق و رفع خطر کمونیسم پینوشه قدرت را به صورت مسالمت آمیز واگذار کرد و دموکراسی دوباره در شیلی پاگرفت تا از منظر آزادیهای سیاسی و قوانین دموکراتیک نیز شیلی یکی از سرآمدان امروز باشد.
در بخش دوم این گزارش مدل اقتصاد دولتی و سوسیالیستی کوبا با فیدل کاسترو بررسی خواهد شد.
خیلی زیبا تحلیل کردن خیلی ممنون از نویسنده