۱۰۹۲/ شهید على نجف شیراوند: پشتیبان ولایت فقیه باشید
شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۹ – ۰۸:۳۷
۱۰۹۲/ شهید على نجف شیراوند: پشتیبان ولایت فقیه باشید
شهید على نجف شیراوند در وصیتنامه خود آورده است « همیشه پشتیبان ولایت فقیه و امام امت باشید».
به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، «شهید»؛ شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.
میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت… «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».
تبرک لحظاتمان با شهید على نجف شیراوند:
بسم الله الرحمن الرحیم
ما باید همه عزیزانمان را فداى اسلام کنیم. «امام خمینى»
با درود و سلام بر منجى عالم بشریت مهدى موعود(عج ) آن امام و هادی و روشنگر دلهاى محرومان و امید مستضعفان و با سلام بر نایب بر حقش خمینى، پیر جماران و در هم کوبنده قدرت ستمگران.
پدر و مادر، برادر و خواهرانم سلام امیدوارم که در تمام شئون زندگى همیشه شاد و کامروا باشید. پدر و مادر و برادر و خواهرانم میدانم برای آمدن من ثانیهشمارى میکنید اما چه کنم؛ چه کنم که خدا مرا براى ملاقات با خود دعوت کرده و من این دعوتنامه را با جان و دل پذیرفتم و به سوى لقاءالله سیر نمودم و رفتم و رفتم تا بر کافران و یزیدیان زمانه بفهمانم که ما را همچون حسین(ع ) تشنه لب بکشید ولى غافل از این هستند که ما چه کشته شویم و چه بکشیم در هر حال پیروزیم و این وعده قرآن است.
از شما تقاضا دارم به یکى از احادیث حضرت على(ع) گوش فرادهید و با آن حدیث که لازمه تحمل سختیهاست تحمل کنید که میفرماید «صبر مرکب روندهاى است که خسته نمیشود» پدر میدانم که چه زحماتى برایم کشیدهاى که نتوانستم حتى یک گوشه کوچک از آنها را برایت جبران کنم اما پدرم من راه حسین(ع ) را رفتهام و اگر خدا قبولم کند من نیز شاید از شهدا باشم.
پدر افتخار کن که فرزندت را در راه اسلام فدا کردهاى و دینت را به انقلاب اسلامى تا حدود کمى ادا کردهاى پس پدرم از شما میخواهم که مرا به بزرگیات حلال کنى و مادر عزیزم، سلام مادرم میدانم که چه زحماتى برایم کشیدهاى و چه شبها و روزهایى بیدار بودهاى به هر حال مادرم من کودک بودم که به اینجا رساندیام ولى من در عوض همه زحمات، شما را ناراحت کردم و به جاى خدمت تو را اذیت کردم.
مادرم با چه زبانى به شما بگویم که مرا حلال کنى اما مادر به بزرگیات و به شبهائى که نخوابیدهاى مرا حلال کن که حقها به گردنم دارى حلالم کن که شاید بتوانم در آخرت راحت باشم مادرم اگر خواستى بر من گریه کنى اول بر حسین(ع ) گریه کن.
شما اى برادرانم این برادر کوچکتان را حلال کنید شما حق بسیارى به گردن من دارید حقهایى که حتى تاکنون یکى از آنها را با یک تشکر جبران نکردهام ولى حقیرانه از شما میخواهم مرا حلال کنید و پدر و مادرم را به صبر دعوت نمایید من براى آنها فرزند شایستهاى نبودهام ولى الحمدلله شما که هستید باز هم براى آنها شایسته باشید برادرانم ناراحت نباشید که من رفتهام باید میرفتم ولى چه بهتر که در رکاب حسین زمان خمینى کبیر قدم برداشتم و رفتم از شما مى خواهم همیشه پشتیبان ولایت فقیه و امام امت باشید چون تنها راه آنهاست که دنبالهرو راه خداست که سرانجامش سعادت ابدى است.
شما اى خواهرانم مرا حلال کنید چون شما همه از من بزرگتر بودید و حقهاى بسیارى بر گردن من دارید و از اینکه برادر کوچکتان را در راه اسلام دادهاید ناراحت نباشید از شما تقاضا دارم زینبوار زندگى کنید به یاد آرید داستانهایى را که از روز عاشورا براى شما گفتهاند که زینب ضمن اینکه 72 عزیز را از دست داد و روى پیکر عزیزانش اسب راندند خودش را نیز با بچههاى کوچک به اسارت بردند ولى با شهامت زیاد مقاومت کرد در راه اسلام، پس شما نیز در راه اسلام تحمل کنید و خودتان را زیاد کوچک نگیرید بلکه افتخار کنید.
در پایان از همه کسانى که از من حقى دارند و یا آنها را ناراحت کرده ام امیدوارم به بزرگى خودشان عفو کنید از همه اهالى روستا میخواهم که چه کوچک و چه بزرگ اگر از من به آنها اذیت و آزارى رسیده است ببخشند.
انتهای پیام/ 89001/
اخبار مرتبط
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
بازار
اخبار کسب و کار